از لذت بخش ترین لحظات زندگی یه دختر میشه به لحظه ی بازگشتن از خرید و دونه دونه باز کردن خریدا اشاره کرد !
گرگه با هر نقشه ای رفت در خونه شنگول و منگول ولی نقشه هاش شکست خورد و بزغاله ها از خونه بیرون نیومدن تا اینکه آخر رفت کابل اینترنتشونو قطع کرد !
یارو نوشته “من خیلی لاغرم هر کار میکنم چاق نمیشم” ، یکی اومده کامنت داده رو تردمیل برعکس بدو !
توی سایتی نظر سنجی گذاشته بودن پرسیده بودن : “کدوم سوغاتی از کدوم شهر رو خیلی دوست دارید ؟”
اکثر اونایی که شرکت کرده بودن زده بودن “LCD از بانه”
یعنی من عااااشق این هموطنانمونم !
موردی هم دیده شده که دختره مخاطب خاصشو عوض کرده چون با رنگ لاکش ست نبوده !
تقریبا ۹۷درصد آدمایی که توی اتوبوس و تاکسی می بینیم پشت تلفن دارن جایی که الان هستن رو میگن دروغ میگن ؛ حداقل سه ایستگاه جلوترو میگن !
اگه یه روز یکیو تو خیابون دیدید که عینک آفتابی زده و هدفون تو گوشش داشت یقین کنید که اون من نیستم چون هر روز یکیشو یادم میره با خودم بیارم !
مورد داشتیم رفته بودن تفریح بارون گرفته همه رفتن زیر کلیپس دختره …
میگن ۶نفر بودن که حتی یه ذره هم خیس نشدن !
مورد داشتیم دختره دانشگاه قبول شده نمیدونسته چی بپوشه انصراف داده !
لامصب اونقدی که تو کارای من گره هست تو فرش شفقی تبریز نیست !
بار الها ما را از هجوم لاشخورها در هنگام باز کردن آدامس رهایی بخش !